کلمه سال
حتی کاکتوس پیر سالها گوشه گلدان لمیده هم به فکر رویش است. پس از سالها از دل ریگ و خاک و با عنایت آفتاب، رشد و نو شدن را از نظر گذرانده و با اراده ای در خور تحسین، همزاد می پروراند.
کاکتوس پر تیغ و بی ثمر، رویش و جوانه زدن را آغاز کرده و محکم و استوار، از گلدان بند انگشتی اش نهایت بهره را برده و سبزتر از هر سبزی ، ته مانده حیاتش را تقسیم میان جوانه هایش می کند.
برای خود می نویسم که منتظر به راه، منتظر به یک حادثه و یا وحی آسمانی هستی تا ترس و خمودگی را کنار بگذاری و پنجره را بگشایی و چشم بگردانی و تمام رشته های منتظر به فکر را راه بیندازی و برای خلق یک اثر قلم فرسایی کنی و هر چه درون خویش پروراندی را جلوه حضور بدهی.
لازم نیست قدمهایت به بلندای ادیبان نامدار باشد، فقط کافیست کفش اراده به پا کنی و راهی شوی. اشکال ندارد اگر صفحه های کتاب شعر و دفتر نگاره هایت قطور نیست.
آغاز می کنم و کلمه سال خودم را رویش قرار می دهم تا هر بار که سکون مرا در خود اسیر کرد، با انرژی این کلمه، راهی نو در جهت رشد را درپیش گیرم.
- ۰۰/۰۱/۲۱